پیام مازند

آخرين مطالب

شلمچه و ما ادراک شلمچه! مقالات

شلمچه و ما ادراک شلمچه!
  بزرگنمايي:

پیام مازند - تجربه حضور در جایی که هنوز بوی ناب جهاد و دفاع از آب و خاک را می‌دهد، سبب شده است تا زائران اردوی راهیان نور دانش‌آموزی پس از پایان این سفر بخواهند تجربه‌های خود و حال‌وهوایشان در این سرزمین را با دیگران به اشتراک بگذارند، همراه ما باشید تا از دریچه چشم آن‌ها به این اردو نگاه کنید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، اردوی راهیان نور دانش‌آموزی استان اصفهان از یکم آبان سال جاری کلید خورد و تاکنون بیش از شش هزار دانش‌آموز دختر راهی سرزمین نور شده‌اند.
کمتر از 20 روز دیگر پرونده حضور دختران در این اردوها بسته می‌شود و از یکم بهمن، دانش‌آموزان پسر راهی مناطق عملیاتی جنوب می‌شوند تا از نزدیک در جریان رشادت‌ها و جان‌فشانی‌های رزمندگان ایرانی در هشت سال دوران دفاع مقدس قرار بگیرند.
آن‌ها در این مسیر هم‌سفر شهیدان می‌شوند و به یاد علی‌اکبرهای روزگار نه‌چندان دور قدم می‌زنند، سکوت می‌کنند و به خاک می‌افتند تا اندکی حال خاکیان به افلاک رسیده را دریابند.
تجربه حضور در جایی که هنوز بوی ناب جهاد و دفاع از آب و خاک را می‌دهد، سبب شده است تا این دانش‌آموزان پس از پایان این سفر بخواهند تجربه‌های خود و حال‌وهوایشان در این سرزمین را با دیگران به اشتراک بگذارند، همراه ما باشید تا از دریچه چشم آن‌ها به اردوی راهیان نور نگاه کنید.

پیام مازند

در این رابطه نوشت: «از کجا بگویم؟! از شلمچه یا طلاییه؟! یا از آن شهدایی بگویم که چطور جانشان را فدای ایران و مردمش کردند؟!
بهتره از آنجایی بگویم که قرار شد یک اردو با همکلاسی‌ها و آشناها برویم… آن هم کجا، راهیان نور.
راهیان نور؟
آره جانم راهیان نور، ما حتی نمی‌دونستیم راهیان نور کجاست و چه اتفاقاتی رخ داده...
همه خوشحال و راضی از اینکه بعد چند سال یا شاید بهتره بگویم برای اولین بار می‌خواستیم برویم اردو، آن هم چند روزه! همه به قصد دیگری رفتیم، اما آنجا زمین‌گیر شدیم، شهدا همه را شرمنده خودشان کردند..
رفتیم اردوگاه شهید باکری، آره همان شهید باکری که نگذاشت پیکر برادر شهیدش را از منطقه محاصره شده عراقی‌ها بیاورند! می‌دانی چرا، چون گفت یا همه شهدا را می‌آورید یا هیچ‌کدام!
همان شهید باکری که الان هیچ جا و مکانی ندارد، همان شهردار بامعرفت که در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «خدایا مرا پاکیزه بپذیر» و چقدر به نظر من این جمله زیباست، آره خلاصه رفتیم اردوگاه و خسته و کوفته خوابیدیم.
هنوزم نمی‌دانستم که به کجا آمده‌ایم و قرار است چه اتفاقاتی برای ما بیفتد، هنوزم هم نمی‌دانستم که چه چیزی در انتظارم هست و به کجا دعوت شدم...
برای نماز صبح بیدار شدیم و به حسینیه رفتیم تا نماز صبح را اقامه کنیم، بعد از خواندن نماز، مراسم افتتاحیه شروع شد، کمی خواب‌آلود بودیم اما گوشمان به مراسم بود، حس خیلی قشنگی بود، با وجود خستگی فراوانی که همه داشتیم با ذوق به حرف‌های حاج‌آقا گوش می‌دادیم...
گفتند تک تک شما را شهدا صدا بزنید و آنها را دعوت کنید و هیچ‌کس بدون دعوت اینجا حاضر نیست، برایمان روضه خواندند و از شهدا گفتند، از شهید باکری، از شهید خرازی، از شهید همت و از شهید زین‌الدین و...
فضای خیلی قشنگی بود، حس آرامش و با تمام وجودم حس می‌کردم، کم‌کم وجود شهدا را کنارم حس می‌کردم، کم‌کم فهمیدم کجا هستیم و...
بغضم ترکید و منم مثل بقیه دختر خانم‌ها اشکم جاری شد، دیگر خستگی و خواب اهمیتی نداشت و فقط با شهدا انس می‌گرفتم...
کل حسینیه از صدای گریه پر شده بود...
همه حال آشفته و بی‌قراری داشتیم که به شهدا پناه برده بودیم...
همه امیدمان شهدا شده بودند، انگار یک‌باره یک فرشته آسمانی آمده بود که همدم، مرهم و رفیقم شود.

پیام مازند

حس و حال خیلی عجیبی بود اصلاً نمی‌توانم توصیف کنم، از طلاییه برایمان می‌گفتند و من شور و اشتیاقم برای رفتن به طلاییه بیشتر می‌شد، از پادگان زید برایمان گفتند، می‌دانی کجاست و چه اتفاقاتی در آن افتاده است؛ پادگان زید جایی است که شهدا در عملیات رمضان از تشنگی شهید شدند و جان دادند.
خیلی درد دارد مادری جیگر گوشه خودش را از دست بدهد آن هم از تشنگی… در عملیات رمضان خیلی شهید دادیم که از تشنگی به شهادت رسیدند، خیلی خسته بودیم اما اشتیاق زیاد به دیدن طلاییه و مناطق دیگری داشتیم، به سمت طلاییه راهی شدیم.
تا چشم کار می‌کرد خاک بود که دور تا دورش رود بود، یک حسینیه هم آنجا بود که درباره آن هم می‌گویم، شاید باورتان نشود اما خاکش نبض داشت...
همه آن خاک‌ها انگار داشتند با تو حرف می‌زدند، وجود شهدا را کاملاً حس می‌کردی، طلاییه خیلی شهید داد، طلاییه یعنی عشق یعنی آرامش واقعی...
تمام خاک آنجا از پوست و گوشت شهدا بود…هوا ابری بود و دل ما هم آشوب، یک حسینیه به اسم حضرت ابوالفضل (ع) آنجا بود، حالا چرا ابوالفضل؟! خیلی برا ی پیدا کردن شهدا و تفحص تلاش کرده بودند اما نتیجه‌ای نداشته است تا اینکه شب تولد آقا حضرت ابوالفضل (ع) برا ی تفحص می‌روند، نام اولین شهید عباس است و دومی ابوالفضل و پیدا شدن با نام عباس ادامه پیدا می‌کند.
خیلی قشنگ است، نه؟ اینکه از آقا حضرت عباس (ع) در شب تولدشان عیدی بگیری، خیلی قشنگ است.
با شهدا خیلی حرف زدم… درددل کردم…خیلی عهد و قول و قرار بستم...
شهدا هم به من قول دادند که هوایم را داشته باشند و حواسشان به من باشد.
قدم زدن روی خاک آنجا و حرف زدن با رفقای شهیدم قشنگ‌ترین حسی بود که تجربه کرده بودم، آن هم در هوای به شدت سرد پاییزی.
راهی اردوگاه شدیم و از خستگی نای حرف زدن نداشتم، شب برای حضور در یک رزمایش رفتیم، خاطرات جنگ و شهید شدن جوان‌ها را به نمایش گذاشته بودند...
خاطرات اسارت شهدا و آزادی خرمشهر…، خاطرات شهدای گمنام، عملیات‌های مختلف دریایی و زمینی و...
نمایش توپ و تانک و نفربر و نارنجک…
خاطرات خون و آتش و عشق و شهادت…
بازدید از نهر خین، اولین برنامه روز دوم حضورمان در اردوی راهیان نور بود، نهر خین تنها 500 کیلومتر با شهر عشق فاصله داشت، آنجا بود که دلم شکست و اشک از چشم‌هایم جاری شد، گفتم آقاجان این انصاف است، من اینقدر به شما نزدیک شده باشم و درخاک عراق باشم اما به زیارت شما نیایم، آن نقطه‌ای که ایستاده بودم حس کردم روبه‌روی ضریح آقا هستم، سلام به آقا دادم و فقط گریه کردم.
نهر خین جایی بود که از آب دجله و فرات سرچشمه گرفته بود، آره همان آبی که روی امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان بستند و و بعد آن آب به اروند رود می‌ریخت، خیلی از جوان‌ها در این نهر شهید شدند و هیچ‌وقت دیگر به شهر و دیارشان برنگشتند و هنوز که هنوز است، دنبالشان می‌گردند، مادرشان هنوز چشم انتظار دیدن روی ماه جگرگوشه‌هایشان هستند.
دشت ذوالفقاریه هم رفتیم، موقعیت شهادت شهید شاهرخ ضرغام، شهید ضرغام مسیر عاشقی را خیلی قشنگ تمام کردند، او از یک لات عرق‌خور دعوایی به میدان جنگ رسید و جانش را فدای من و شما کرد.

پیام مازند

شلمچه یا کربلای ایران، آخرین مقصدی بود که رفتیم، به قدمگاه آقا امام رضا (ع) مشرف شدیم، روز آخر و مقصد نهایی بود و من مانده بودم و کوله‌باری از شرمندگی و شهدایی که قرار بود دست ما را بگیرند، شلمچه جایی به وسعت زیادی بود که تا چشم کار می‌کرد خاک بود، روی آن خاک که از پوست و گوشت شهدا بود، نشستم و با شهدا حرف زدم، از آنها خواستم که کمکم کنند که ادامه دهنده راه آنها باشند، کمکم کنند بتوانم حجابم را حفظ کنم و نماز اول وقت را فراموش نکنم...
کاش فقط یکبار دیگر به شلمچه می‌رفتید، هیچ کجا آرامش و حس خوبی را که شلمچه داشت، به من نمی‌دهد، این را مطمئن هستم، آن لحظه یک استخون از یک شهید پیدا کردن و چقدر لحظه غم‌انگیزی بود...
زمانی که روی خاکی که شهدا روی آن شهید شده بودند، قدم می‌زدم، همان خاکی که خون هزاران جوان بی‌گناه رویش ریخته شده بود، آره جانم دقیقاً همان خاک، با شهدا عهد بستم که کوله بار گناهانم را همان جا رو ی زمین بگذارم و همان میثاقی را ببندم که شهدا با خدا بستند، تا شاید من هم به آسمونی‌ها ملحق بشوم، تا شاید من هم مثل یکی از آنهایی باشم که امام زمان (عج) برای خودش انتخاب می‌کند، تا شاید منم مثل شهدا پرواز کنم....
پس از زیارت مزار شهدای گمنام به لحظه خداحافظی رسیدیم، به سخت‌ترین لحظه، ما به آن مناطق، شهدا و حس و حال عجیب آنجا عادت کرده بودیم، خیلی برایمان سخت بود اما چاره‌ای نبود، با گریه و ناراحتی برگشتیم.
حالا من ماندم و رفیق شهیدم… خوب رفیق بگذارچند چیز را در لفافه بگویم، یک خواهر نشسته بود روی همین خاک‌های شلمچه، خاک‌ها رو کنار زد و کنار زد و رسید به یک جمجمه!
استخوان‌ها، پلاک‌ها، سربندها و آن قمقمه‌ها را همه رو از اینجا خارج کردن...
پس خون شهید کجاست؟!خونشان در همین خاک‌هاست! تا حالا با خودت فکر کردی چند تا جوان، داماد، یا اصلاً چند تا دار و ندار یک مادر و پدر زیر این خاک‌هاست! خون چند نفر از آنها قاطی این خاک‌هاست؟
دختر خانم مذهبی! هواست به فضای مجازی هست؟ حواست هست به نحوه حرف زدنت؟ حواست هست به لفظ‌های خودمانی که گاهی زمان‌ها به کار می‌بریم؟ حواست هست به آشوب به پا کردن در دل مخاطبت؟
نکند گول بخوریم! نکند حالا شهیدی که 40 سال پیش رفت و به خاطر ماها جان داد، شهیدی که گفت زندگی‌ام را فدای آیندگانم و دینم می‌کنم، حالا خیره شده باشد به چشم ما و بگه قرارمان این نبود خواهر! از خودی ضربه خوردن خیلی بد هست!
تو خودی هستی، اگر آنها تو را از خودشان نمی‌دانستند که نمی‌رفتند به خاطر تویی که هنوز آن زمان به دنیا نیامده بودی یا تو قنداق بودی بجنگند! می‌فهمی که چه می‌گویم؟! آن روزی که دیدی راهی شلمچه‌ای، بدان شهدا رسماً دعوتت کردند… گفتند بیا دلمان برای بی قراری‌هایت تنگ شده… مراقب دل‌هایمان باشیم!
کد خبر 709184

لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/759524/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

تداوم پرداخت تسهیلات خرید یا ساخت مسکن ایثارگران در سال 1403

گلزار مطهر شهدا میعادگاه ملت شریف ایران اسلامی است

«بازی دراز وعده صادق الهی بود»

تعیین تکلیف حسین شریعتمداری برای شورای نگهبان : لایحه عفاف و حجاب را کنار بگذارید، همین «طرح نور» کافی است / نگرانم این لایحه مثل برجام شود

800 پروژه عمرانی طی دو سال در ساری افتتاح شد

فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف! | ماده 49 لایحه عفاف و حجاب یعنی پول بده و کشف حجاب کن! | انتقاد تند حسین شریعتمداری

شرنگ شیرابه در کام خزر

تنها پل چوبی روستای شورکش بر اثر باران سیل آسا تخریب شد + فیلم

مناسبت روز/ یکشنبه، 9 اردیبهشت‌ماه

اردیبهشت داغ در مازندران

سلمانی با 2 خانواده شهید و جانباز متوفی و 2 آزاده و جانباز دیدار کرد

درگذشت مادر شهیدان والامقام «محمدرضایی» در شهر زاینده رود

جلب مشارکت مردم جهت رونق اقتصادی کیش

بخش زیادی از صادرات کیش درحوزه لجستیک وخدمات فنی، مهندسی و گردشگری است

دیدار استاندار بوشهر با خانواده «شهید والامقام عابدین بهفروز»

دکتر قاضی‌زاده هاشمی: جهاد در بنیاد شهید و امور ایثارگران باید احیا شود

آغاز کاشت نشا برنج در شالیزار‌های بابل + فیلم

تعیین تکلیف حسین شریعتمداری برای شورای نگهبان /لایحه عفاف و حجاب را کنار بگذارید،همین «طرح نور» کافی است /نگرانم این لایحه مثل برجام شود

فرصت استثنایی کمیسیون رایگان در تپسی برای تمام سفیران!

پدر شهیدان والامقام «بابایی ملکشاه» از مازندران آسمانی شد

طرح توسعه نیروگاه 500 مگاواتی برق

توزیع 11 هزار تن انواع کود بین کشاورزان

نشست هم اندیشی استادان و نخبگان دانشگاهی دانشگاه پیام نور خوزستان

بازدید مدیرکل بازرسی لرستان از میدان شهدا خرم آباد

اجرای برنامه‌های راهبردی برای دو زنجیره مهم مازندران

بودجه فعلی ساری جوابگوی جمعیت شناور آن نیست

ببینید| برافراشته شدن بادبان خورشیدی ناسا در فضا

با افتتاح نیروگاه زباله‌سوز، معضل زباله ساری حل می‌شود

بیش از 10 هزار واحد صنعتی به چرخه تولید بازگشتند

کاهش 50 درصدی تلفات ناشی از تصادفات جاده‌ای در ابتدای امسال

توجه به حفظ حرمت خانواده اولویت اصلی پلیس در طرح نور است

فیلمی از برافراشته شدن بادبـان خورشیدی ناسا در فضا | علم تا کجا پیش می‌رود؟

نمایی از دریاچه طبیعی کیو خرم آباد + تصاویر

78 مصوبه سفر دولت به مازندران کامل اجرا شده است

کشف اخلال در نظام اقتصادی به ارزش 50 میلیارد در لرستان

برنامه های روز ملی خلیج فارس اعلام شد

دیدار سرپرست اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام با خانواده های معظم شهدا

شکست ابهت پوشالی صهیونیسم در عملیات وعده صادق

حداقل سهم مازندران در هیئت دولت، حضور یک وزیر کشاورزی یا ورزش از نخبگان این استان است

جهش تولید در بخش کشاورزی با دانش بنیانی محقق می شود

استاندار مازندران؛ گره کور طرح توسعه نیروگاه 500 مگاواتی برقِ نیروگاه شهید سلیمی نکا را باز کرد

بازدید استاندار مازندران از روند فعالیت نیروگاه شهید سلیمی

غرق شدن مرد 55 ساله سیمرغی در آب‌بندان لاله‌زار

موج حمایتها از طرح نور | 32 دستگاه متولی حجاب، از فراجا دفاع کنند

آیت‌الله مکارم‌شیرازی: پلیس طرح نور را با قدرت ادامه دهد

روحانیون و طلاب قم، لباس نظامی پوشیده اند برای جنگ با که؟ با زنان و دختران این سرزمین؟!

اعزام 25 هزار همدانی به مناطق عملیاتی غرب و جنوب کشور

امسال 125 هزار تن کیوی و مرکبات از مبدأ مازندران صادر شد

شهدای گمنام مظلوم هستند/ ساخت فیلم کالدو

کشف 20 دستگاه خودرو و موتورسیکلت قاچاق در مازندران