همهگیری خاموش: چگونه یک بیماری مرموز کلیوی، جان هزاران مرد جوان را میگیرد
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام مازند - زومیت / به نظر میرسد آسیبهای مکرر ناشی از گرمای شدید در طول زمان، عامل اصلی نارسایی کلیهها باشد که تعداد زیادی از کارگران جوان در مزارع را درگیر کرده باشد.
برای سالها، «اسکار» هر روز صبح با حرکت منظم داسش به پیشواز طلوع خورشید میرفت؛ در حالیکه در مزارع نیشکر نزدیک خانهاش در السالوادور کار میکرد. در یک صبح معمولی، این مرد 33 ساله پیش از طلوع آفتاب کارش را آغاز میکرد تا شاید از گرما و رطوبت خفهکننده فرار کند. اما در یکی از روزهای ماه دسامبر، بهجای آنکه داس فولادیاش را بردارد، دست همسرش را گرفت. آن دو در اتاق انتظار یک درمانگاه در شهر کوچک «تییرا بلانکا» نشسته بودند. اسکار، که برای حفظ حریم خصوصیاش از نامی مستعار برای معرفیاش استفاده میشود، همراه با همسرش رفته بود تا بفهمد آیا کلیههایش از کار افتادهاند یا نه.
به گزارش نیچر، از اواخر دهه 1990 یک بیماری همهگیر مرموز از نوع بیماری مزمن کلیوی در منطقه «بایو لمپا» در سواحل اقیانوس آرام السالوادور، جایی که تیرا بلانکا نیز در آن واقع شده، ظهور کرد. این بیماری که پژوهشگران آن را «بیماری مزمن کلیوی با علت نامشخص» (CKDu) نامیدهاند، معمولاً افراد 20 تا 50 ساله را درگیر میکند. بسیاری از آنها کارگران کشاورزی یا کارگرانی هستند که فاقد سایر عوامل شناختهشدهی خطر برای بیماریهای کلیویاند. در منطقه «بایو لمپا»، از هر چهار مرد بالغ، یک نفر به یک بیماری کلیوی، چه CKDu و چه نوعی دیگر، مبتلاست؛ در حالیکه این رقم در سطح جهانی تقریباً یک نفر از هر ده مرد است. حدود 17 درصد مردان این منطقه با نارسایی کلیوی زندگی میکنند.
بازار ![]()
هرچند، بیماری کلیوی گیجکننده نخستینبار در همین منطقه شناسایی شد، از آن زمان تاکنون، بیش از شش نقطه بحرانی دیگر در آمریکای مرکزی و سایر نقاط جهان شناسایی شدهاند. هنوز دادههای دقیق جهانی درباره شمار مبتلایان به CKDu جمعآوری نشده است. بااینحال، دکتر «امانوئل خارکین»، متخصص طب شغلی، میگوید احتمالاً دهها هزار نفر دراثر این بیماری جان باختهاند و شمار قربانیان همچنان در حال افزایش است.
خارکین که در خط مقدم مبارزه با CKDu در السالوادور فعالیت میکند، میگوید: «این بزرگترین داستان جهان درباره یک بیماری کلیوی است.» او در سال 2007 «آژانس توسعه و بهداشت کشاورزی» (AGDYSA) را در سان سالوادور تأسیس کرد؛ سازمانی پژوهشی با هدف محافظت از کارگران کشاورزی در برابر بیماری کلیوی و سایر مشکلات ناشی از مشاغل. شمار مبتلایان به نارسایی کلیوی در منطقه بایو لمپا آنقدر زیاد بود که این سازمان در سال 2023 یک دفتر فرعی در تییرا بلانکا افتتاح کرد.
خارکین میگوید: «مردم اینجا از بیماریشان آگاهاند، اما وقتی به دنبال درمان میروند، چیزی دریافت نمیکنند. نه پیشگیری، نه دیالیز، نه هیچ چیز دیگر. به همین دلیل، وضعیتشان بهسرعت وخیمتر میشود. این یک چرخه معیوب است.»
گرچه علت بیماری همهگیر بهطور قطعی مشخص نشده است، بیشتر دانشمندان بر این باورند که دستکم در میان کارگران نیشکر، کار طاقتفرسا در گرمای شدید یکی از عوامل اصلی ابتلا به این بیماری است. در دیگر مناطق نیز CKDu در میان کارگران دیگر همچون شالیکارها، کارگران ساختمانی و معدنکاران دیده شده است.
بسیاری از پژوهشگران پیشبینی میکنند که تغییرات اقلیمی موجب افزایش شیوع بیماری مزمن کلیوی خواهد شد؛ وضعیتی که همین حالا نیز به یکی از دغدغههای رو به رشد بهداشت عمومی جهان تبدیل شده است. در ماه مه، سازمان جهانی بهداشت قطعنامهای را تصویب کرد که در آن، بیماری کلیوی بهعنوان یکی از دلایل اصلی مرگ و ناتوانی به رسمیت شناخته شده و بر تقویت تلاشها برای پیشگیری از آن تأکید شده است.
«اولی جی»، فیزیولوژیست گرما از دانشگاه سیدنی استرالیا، میگوید: «بیماری کلیوی نمونهای از آسیبی است که گرمای طولانی مدت و پیوسته میتواند به بدن وارد کند. در مورد اپیدمی CKDu، کارگران کشاورز منطقه بایو لمپا همچون نشانهای هشداردهنده و اولیه بودند.»
ظهور همهگیری در حال گسترش
بیش از 20 سال پیش، زمانی که مردان جوان و به ظاهر سالم در بایو لمپا دچار خستگی مزمن و کمخونی شدند، آن را به حساب ساعات طولانی کار طاقتفرسا گذاشتند. «فابیانو آموریم»، فیزیولوژیست دانشگاه نیومکزیکو در آلباکرکی، میگوید: «کارگران نیشکر مثل دوندههای ماراتن کار میکنند. علاوه بر این، آنها گاهی غذایی متناسب با کارشان ندارند و حتی به آب کافی هم دسترسی ندارند.»
مرخصیگرفتن برای استراحت هم ممکن نبود؛ این مردان برای تأمین غذا و سرپناه خانوادههایشان به این کار وابسته بودند. بنابراین، با خوردن ایبوپروفن، دوباره داس را به دست میگرفتند و به کار باز میگشتند.
اما برای بسیاری از افراد، خستگی آنقدر شدت یافت که دیگر قادر به بلندشدن از رختخواب نبودند. از آنجا که پزشکان محلی کاری از دستشان برنمیآمد، برخی از این مردان با سختی تمام خودشان را به بیمارستان ملی «روزالس» در سان سالوادور رساندند که دو ساعت با آن منطقه فاصله دارد. وقتی به آنجا رسیدند، فهمیدند که کلیههایشان از کار افتاده است. بدن آنها دیگر نمیتوانست برخی از سموم، مانند اسید اوریک را از خون تصفیه یا آب اضافی را دفع کند. در چنین وضعیتی، مایعات در بدن جمع میشوند تا جایی که ریهها دیگر نمیتوانند پر از هوا شوند و قلب برای کار کردن به زحمت میافتد. بدون دیالیز برای پاکسازی و تصفیه خون، مرگ آنها اجتنابناپذیر است.
زمانی که مردان جوان وارد بیمارستان «روزالس» شدند، دکتر «ریکاردو لیوا»، نفرولوژیست، و «رامون گارسیا-ترابانینو»، کارآموز وقت او حیرتزده بودند که چرا کلیههای این مردان جوان و ظاهراً سالم بهطور ناگهانی از کار افتاده است. کتابهای درسی پزشکی که هر دوی آنها در دوران دانشجویی مطالعه کرده بودند، به آنها آموخته بود که نارسایی کلیوی معمولاً نتیجه دیابت درماننشده، فشار خون بالا یا برخی بیماریهای نادر خودایمنی و ژنتیکی است. اما مردان بایو لمپا هیچکدام از این عوامل را نداشتند.
گارسیا-ترابانینو میگوید: «آنها خیلی جوان بودند. من هیچ پاسخی نداشتم. این یک کشتار بزرگ بود.» او اکنون در یک کلینیک دیالیز خصوصی در سان سالوادور فعالیت میکند.
بااینحال، با توجه به سیل بیماران از منطقه بایو لمپا به بیمارستان، فرصت زیادی برای تحقیق و بررسی باقی نمانده بود. لیوا میگوید: «من هر روز ساعت 5 صبح کار را شروع میکردم و تا بعد از تاریکی هوا به خانه نمیرسیدم.»
زمانی که لیوا، گارسیا-ترابانینو و گروهی از پژوهشگران در سال 2002 نخستین گزارش مربوط به بیماری مرموز کلیوی را در یک نشریه سلامت عمومی منتشر کردند، این بیماری بیشتر شبیه به یک ناهنجاری محلی کلیوی به نظر میرسید؛ چیزی که زیستشناسان آن را «نفروپاتی بومی» مینامند. اما بعد از آن، مقالاتی منتشر شد که از وجود نقاط بحرانی دیگری برای CKDu خبر میداد؛ از جمله در منطقه نیشکرکاری نیکاراگوئه.
بیماری مرموز و همهگیر کلیوی CKDu در نقاط مختلفی گزارش شده است
دکتر «ماروین گونزالس کیروش»، پزشک و همهگیرشناس نیکاراگوئهای که اکنون در دانشگاه تگزاس در سن آنتونیو فعالیت میکند، میگوید: «هیچکس حرف ما را باور نمیکرد که با شکل تازهای از بیماری مزمن کلیه مواجه شدهایم. هیچکس باور نمیکرد که شیوعی که گزارش میدادیم، واقعی باشد.» سایر تحقیقات نیز مشکلات مشابهی را در مکزیک، کاستاریکا، پاناما، هند و سریلانکا مستند کردند.
هیچکدام از مطالعات اولیه نتوانستند علت قطعی بیماری را مشخص کنند، اما چند فرضیه اصلی مطرح شده است؛ از جمله: قرارگرفتن در معرض آفتکشها و فلزات سنگین، عوامل عفونی، استفاده از داروهای ضدالتهاب غیراستروئیدی و استرس گرمایی مزمن. پژوهشگران اکنون معتقدند که CKDu میتواند علل متعددی داشته باشد که بسته به فرد، محل زندگی و زمان بروز متفاوتاند. بااینحال، مطالعات همهگیرشناسانه و آزمایشهای حیوانی تنش گرمایی را یکی از عوامل کلیدی نشان میدهند.
چگونه بدن ما خنک میماند
دکتر «دنیل وچلیو»، اقلیم زیستشناس از دانشگاه نبراسکای اوماها، میگوید: «دمای مرکزی بدن انسان در بازهای محدود بین 36 تا 37 درجه سانتیگراد حفظ میشود و بدن برای نگهداشتن آن در همین بازه، انرژی زیادی صرف میکند. زمانی که بدن داغ میشود، رگهای خونی در دستها و اندامهای انتهایی در فرآیندی به نام «اتساع عروقی» باز میشوند تا خون را از اندامهای حیاتی به سطح پوست بفرستند و حرارت را دفع کنند. با افزایش تدریجی دمای مرکزی بدن، غدد عرق فعال میشوند تا از طریق تعریق بدن را بیشتر خنک کنند. وزش باد یا استفاده از پنکه این خنکسازی را تقویت میکند، اما رطوبت بالا آن را ناکارآمد میسازد.»
وچلیو میگوید: «زمانی که اتساع عروقی و تعریق کافی نباشند و دمای بدن بیش از حد بالا برود، ماهیچهها دچار گرفتگی میشوند، حالت تهوع ایجاد و فرد دچار سردرگمی یا غش میشود. در موارد شدیدتر، ممکن است تشنج و مرگ رخ دهد.»
کلیهها از نخستین اندامهایی هستند که با افزایش دمای بدن دچار فشار میشوند. هنگامی که خون بیشتری به سطح پوست فرستاده میشود، میزان خونرسانی و در نتیجه اکسیژن و مواد مغذی دریافتی کلیهها و سایر اندامهای حیاتی کاهش مییابد. این در حالی است که بدن از طریق تعریق نیز آب از دست میدهد و کلیهها مجبور میشوند برای حفظ تعادل آب بدن با شدت بیشتری کار کنند. این تلاش میتواند حتی در افراد سالم نیز به افت عملکرد کلیوی منجر شود.
در سریلانکا، قرار گرفتن در معرض آفتکشها میتواند عامل همهگیری بیماری مزمن کلیه باشد.
کل فرآیند پاسخ بدن به گرما، یک سمفونی فیزیولوژیک بسیار دقیق و هماهنگ است که جای اندکی برای خطا باقی میگذارد؛ دکتر «کاترینا جودیس»، پزشک اورژانس در دانشگاه هاروارد در بوستون، ماساچوست چنین باوری دارد. او توضیح میدهد: «کلیهها آسیبپذیرتر از سایر اندامها هستند. آنها تقاضای متابولیک بسیار بالایی دارند، بنابراین حتی تغییرات جزئی در جریان خون میتواند آسیبزننده باشد.»
افرادی که در ساختوساز و کشاورزی کار میکنند، تنها به دلیل قرارگرفتن زیر آفتاب دچار گرمازدگی نمیشوند، بلکه در حین کار فیزیکی نیز گرمای زیادی تولید میکنند. جودیس میگوید: «تعریق زیاد میتواند باعث شود که آنها در پایان روز کاری دچار کمآبی خطرناکی شوند، حتی اگر بهطور طبیعی آب بنوشند.»
پیشتر تصور بر این بود که کلیهها، جز در موارد شدید، میتوانند پس از تنش گرمایی به سرعت بازیابی شوند و آسیب درازمدت نبینند. اما ظهور CKDu نشان میدهد که آسیبهای کوچک و تکرارشونده، حتی آنهایی که به مراجعه بیمار به بیمارستان منجر نمیشوند، میتوانند در طول زمان روی هم انباشته شوند. جودیس میگوید: «وقتی این آسیبهای کوچک با سایر عوامل ترکیب و تقویت شوند، میتوانند به نارسایی کلیوی در مرحله نهایی منجر شوند.»
جودیس اضافه میکند: «شما هر روز دچار یک آسیبدیدگی حاد کلیوی میشوید. بعد به نقطهای میرسید که سلولها دیگر نمیتوانند بهطور کامل بهبود یابند.» نمونهبرداریها (بیوپسیها) از افراد مبتلا به CKDu آسیب به بخش خاصی از کلیه به نام «لولههای کلیوی» را نشان میدهد؛ این بخشها مسئول بازجذب آب و سایر مواد مفید به درون خون هستند.
فشارخون بالا در نوجوانی؛ عامل نارسایی کلیوی در بزرگسالی
به گفته دکتر «زکری شلیدر»، فیزیولوژیست دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون، مشکل این است که چطور بتوان این آسیب را پیش از افت شدید عملکرد کلیه تشخیص داد. آزمایشهای معمول تنها زمانی مشکل را نشان میدهند که سطح ماده زائدی به نام کراتینین در خون بالا میرود و پروتئین در ادرار مشاهده میشود.
حدود چند سال پیش، شلیدر تصمیم گرفت بهدنبال علائم اولیه استرس و آسیب باشد که شاید پیش از افت قابل تشخیص عملکرد کلیه ظاهر شوند. در یکی از مطالعات روی کارگران نیشکر در نیکاراگوئه، شلیدر و همکارانش دریافتند که شاخصهای آسیب لولههای کلیوی با افزایش سطح کراتینین در طول فصل برداشت، تغییر میکنند. در مطالعه دیگری که توسط برخی از همین پژوهشگران انجام شد، مشاهده شد که افزایش تعداد گلبولهای سفید در ادرار (نشانگر التهاب) و کاهش سطح هموگلوبین در گلبولهای قرمز (که تولید آن وابسته به هورمون اریتروپویتین ترشح شده از کلیههاست) میتواند افت عملکرد کلیوی را در طول فصل برداشت پیشبینی کند.
شلیدر میگوید: «هرچه افراد بیشتر در معرض گرما قرار میگرفتند و بیشتر دچار کمآبی میشدند، این علائم هم بیشتر میشدند.» او تأکید میکند که «نشانگرهایی زیستی وجود دارند که بهراحتی قابل اندازهگیریاند و حتی پیش از آنکه نشانگرهای رایج آسیب کلیوی مثل کراتینین ظاهر شوند، قابل شناسایی هستند.»
شلیدر اضافه میکند: «و فقط کلیه نیست که تحت تأثیر قرار میگیرد؛ بلکه کل بدن تغییر میکند. تنش گرمایی باعث التهاب سیستماتیک میشود و CKDu بهاحتمال زیاد ترکیبی است از آنچه درون کلیهها رخ میدهد و آنچه در کل بدن در جریان است.» پژوهشهای تیم شلیدر و دیگران نشان دادهاند که آسیب کلیوی میتواند بسیار سریعتر از آنچه قبلاً تصور میشد انباشته شود.
دکتر «مادلین اسکمِل»، دانشمند حوزه سلامت محیطی از دانشگاه بوستون در ماساچوست، که CKDu را مطالعه میکند، میگوید: «این یافتهها خیلی از آن چیزهایی را که بهصورت شفاهی از مردم میشنیدیم، تأیید کرد. مردم از جوانی شروع به کار میکنند، سالم هستند، عملکرد کلیوی خوبی دارند و بعد ناگهان به مرحله چهار بیماری کلیوی میرسند و بهزودی نیازمند دیالیز میشوند.»
دکتر «لورا سانچز-لوسادا»، فیزیولوژیست در مؤسسه ملی قلبشناسی «ایگناسیو چاوز» در مکزیکوسیتی، بررسی میکند که چگونه عواملی مانند نوشیدن نوشیدنیهای شیرینشده با فروکتوز و مصرف داروهای ضدالتهاب مانند ایبوپروفن میتوانند روند آسیب کلیوی در CKDu را تسریع کنند. بسیاری از کارگران کشاورزی در آمریکای مرکزی در حین کار به آب آشامیدنی سالم و کافی دسترسی ندارند و بهجای آن، از نوشابهها و نوشیدنیهای ورزشی برای تأمین مایعات استفاده میکنند. قندهای موجود در این نوشیدنیها در مقادیر کم میتوانند انرژی تأمین کنند و جذب الکترولیتها را تسهیل نمایند. اما مصرف مقادیر زیاد فروکتوز میتواند هنگام متابولیسم در سلولهای کلیوی، واکنش التهابی ایجاد کند.
مصرف داروهای ضد التهاب و نوشیدنیهای حاوی فروکتوز به آسیبهای کلیوی سرعت میبخشد
زمانی که سانچز-لوسادا و همکارانش به جای آب ساده، به موشها نوشیدنیهای حاوی فروکتوز برای جبران آب از دسترفته دادند، موشها دچار کمآبی شدیدتر و آسیب بیشتر کلیوی شدند. او میگوید: «تأمین آب آشامیدنی سالم و نوشیدنیهای الکترولیتی با قند پایین برای کارگرانی که در معرض گرما هستند، برای پیشگیری از آسیب بیشتر حیاتی است.»
در همین حال، پژوهشگران همچنان در حال بررسی عوامل دیگر مؤثر در CKDu هستند. در منطقه بایو لمپا، دانشمندان از همان ابتدا این موضوع را مطرح کردند که آفتکشها و فلزات سنگین طبیعی ممکن است یکی از عوامل بیماری باشند؛ این فرضیهها همچنان در دست بررسیاند. مطالعات بیشتر در سریلانکا، که از بیش از دو دهه پیش انجام شدهاند، نشان میدهد که قرارگرفتن در معرض آفتکشهایی مانند «گلیفوسات»، خطر بیماری کلیوی را افزایش میدهد. مطالعات روی جوندگان هم نشان داده که گلیفوسات برای کلیهها سمی است و ضرر دارد. آبهای زیرزمینی غنی از مواد معدنی در بخشهایی از سریلانکا، باعث کندشدن تجزیه طبیعی آفتکشها میشوند، در نتیجه آنها مدت طولانیتری در منابع آب آشامیدنی باقی میمانند.
دکتر «آنا استراسما»، نفرولوژیست در دانشگاه دوک در کارولینای شمالی، میگوید CKDu ممکن است یک بیماری واحد نباشد، بلکه مجموعهای از بیماریهای مشابه با علل کمی متفاوت باشد.
در نپال، همهگیرشناسان نرخ بالایی از نارسایی کلیوی را در مردانی که در مالزی و خاورمیانه کار کردهاند یافتهاند؛ افرادی که اغلب در مشاغل یدی مانند ساختوساز و میادین نفتی بهکار گرفته شدهاند و در معرض گرمای شدید و سموم احتمالی قرار دارند.
دانشمندان دیگر نیز در حال بررسی این موضوع هستند که آیا CKDu در نقاط دیگری نیز وجود دارد یا خیر. در نیمه دوم امسال، استراسما و تیمش در دانشگاه دوک، غربالگری کشاورزان و سایر کارگران در کنیا را برای یافتن موارد احتمالی آغاز خواهند کرد. همچنین، پژوهشگران در ایالات متحده نشانههایی یافتهاند که CKDu ممکن است در میان کارگران کشاورزی در کالیفرنیا هم دیده شود. در ماه مارس، استراسما و تیمی از دانشمندان مواردی از CKDu را در کلینیکهای دیالیز در هوستون تگزاس، ثبت کردند.
مدتهاست که مشخص شده گرما میتواند کشنده باشد، اما تا پیش از این تصور میشد که مرگ ناشی از گرما نادر یا فقط مربوط به رویدادهای دمایی شدید است. «دنیل وِچلیو» میگوید: «تحقیقات زیادی درباره حداکثر گرمایی که انسان میتواند تحمل کند وجود دارد. اما گرما، خیلی پیش از رسیدن به این آستانهها، انسان را میکشد.»
ترکیب فشار بدنی، کمآبی و رطوبت، بهعلاوه عواملی چون سن، اندازه بدن، سازگاری با آبوهوای محلی و تفاوتهای فیزیولوژیکی دیگر، باعث میشود که آستانه تحمل گرما برای هر فرد متفاوت و گاهی پایینتر از حد تصور باشد. وچلیو میگوید قرارگرفتن طولانیمدت در معرض گرمای زیاد، میتواند خطر ابتلا به بیماری یا حتی ایجاد آن را افزایش دهد.
اقدامات پیشگیرانه
افزایش موارد CKDu سیستم سلامت السالوادور را از پاسخگویی ناتوان کرده است. در شهر سن پدرو در منطقه بایو لمپا، تنها یک مرکز کوچک دیالیز وجود دارد که آنقدر تقاضا در آنجا بالاست که بیماران فقط میتوانند دو بار در هفته دیالیز شوند (در حالیکه حد استاندارد سه بار در هفته است). دکتر لویوا میگوید اوضاع در بیمارستان ملی روسالس نیز مشابه است.
به گفته دکتر خارکین، در هر لحظه فقط 5 جای دیالیز برای هر هزار نفر نیازمند در دسترس است. افرادی که در نوبت هستند، فقط زمانی میتوانند نوبت بگیرند که یکی از بیماران قبلی فوت کند.
همین مسئله، تلاشهای پیشگیرانهی دکتر خارکین و گارسیا-ترابانینو را حیاتیتر میکند. افرادی که کلیههایشان در آستانه نارسایی است اما هنوز بهطور کامل از کار نیفتادهاند، میتوانند از کنترل فشار خون و دیابت (در صورت وجود)، تغییر رژیم غذایی و در صورت امکان، تغییر شغل، بهرهمند شوند.
با اعمال تغییراتی در تغذیه و سبک زندگی و همچنین مصرف داروهای فشار خون، میتوان از نارسایی کامل کلیه جلوگیری کرد
گارسیا-ترابانینو، که بیماران منطقه بایو لمپا را در یک مرکز دیالیز خصوصی در سانسالوادور ویزیت میکند، میگوید با استفاده از داروهای فشار خون، تغذیه بهتر و آبرسانی مناسب، برخی بیماران موفق شدهاند برای بیش از دو دهه از رسیدن به نارسایی کامل کلیوی جلوگیری کنند. او میگوید: «پیشگیری جواب میدهد. واقعاً جواب میدهد.»
در همکاری با سازمانهای غیردولتی محلی، دکتر خارکین در تلاش است تا آزمایشهای منظم سلامت را برای اعضای جامعه فراهم کند. گرچه این آزمایشها بهطور خاص بهدنبال نشانگرهای زیستی CKDu نیستند، میتوانند افت عملکرد کلیه را پیش از رسیدن به مرحله نیاز به دیالیز، شناسایی کنند. در واقع، نتیجهی یکی از همین آزمایشها بود که اسکار را به کلینیک «AGDYSA» در منطقه تیرا بلانکا کشاند تا برای بررسی بیشتر نزد خارکین برود.
در اتاق انتظار، همسر اسکار با انگشت شست خود، آرامآرام گرههای انگشت او را نوازش میکرد و زیر لب به او دلگرمی میداد. نگرانی اسکار فقط دربارهی سلامت خودش نبود، بلکه دربارهی آیندهی خانوادهاش هم بود. بدون درآمد او، خانواده چگونه دوام میآورد؟ آیا باید گاو و خوک و مرغهایشان را بفروشند تا بتوانند سقفی بالای سر داشته باشند و هزینههای دیالیز را پرداخت کنند؟
اما برای اسکار، خبر خوبی در راه بود: خارکین به او گفت که گرچه به بیماری کلیوی مبتلاست، وضعیت بیماریاش خفیف است. بدن اسکار با شنیدن این خبر از شدت اضطراب شل شد. او به دیالیز نیاز نداشت، فعلا نه، و اگر مراقب باشد، شاید هیچوقت. او میتوانست به کارکردن ادامه دهد، اما باید راههایی پیدا میکرد تا در طول روز آب بیشتری بنوشد و هر وقت ممکن بود استراحت کند و به سایه پناه ببرد. خارکین گفت: «این موضوع مرگ و زندگی است.»
اسکار با سرعت سرش را به نشانهی تأیید تکان داد. تا پایان ویزیت، لبخند از لبش نیفتاد. او برای شکرگذاری، آرام زیر لب گفت: «.Gracias a Dios»
-
دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۳:۵۵
-
۱۳ بازديد
-

-
پیام مازند
لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/903943/