پیام مازند

آخرين مطالب

موشک سیریش! مقالات

موشک سیریش!
  بزرگنمايي:

پیام مازند - « بالاخره همه تست‌ها با دو هفته تأخیر نتیجه مثبت دادند و شب پرتاب فرا رسید. از لحظه‌ای که اعلام عملیات شده بود، حال عجیبی در پادگان پیچیده بود. مقدار اضطراب و خوشحالی بین هرکدامشان زیاد و کم می‌شد، اما تمام نمی‌شد. هرکس به دیگری می‌رسید، به نشانه پیروزی دستش را بلند می‌کرد و حرفی می‌زد.»
به گزارش خبرنگار ایمنا، کشورمان در حالی به یکی از قدرت‌های موشکی جهان تبدیل شده است که قدمت تشکیل یگان موشکی ایران به 40 سال نمی‌رسد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
بمباران گسترده شهرها توسط عراق طی سال‌های آغازین جنگ تحمیلی، مسئولان کشور را به فکر راه‌اندازی این یگان انداخت.
فائضه غفارحدادی در کتاب «خط مقدم» به روایت داستانی چگونگی تشکیل یگان موشکی ایران به فرماندهی حسن طهرانی‌مقدم پرداخته؛ در بخشی از این کتاب آمده است:
«تا بقیه لیبیایی‌ها خبردار بشوند عبدالحسین و صابر از در بیرون رفتند. احمد چند دقیقه بعد از آنها هم توی درمانگاه ماند. بعد طوری که حساسیت ایجاد نکند یکی را جای خودش گذاشت و پایین رفت. از جلوی در درمانگاه قدم‌زنان سرازیری خیابان را گرفتند و پایین رفتند.
- آزمایشگاه کمی پایین‌تره.
احمد شروع کرد به تعریف کردن از صابر. از اینکه تو آدم خوبی هستی و با بقیه فرق می‌کنی. شروع کرد و هر هندوانه‌ای که بلد بود، زیر بغلش گذاشت. نرم‌نرم رسیدند، به میدان ولعیصر و پیچیدند سمت حافظ. صحبت‌های احمد هم کم‌کم طور دیگری می‌شد.
- هر چی که تو بخوای. ما می‌تونیم تو کشور خودت به حسابت پول بریزیم. یا اگه خواستی حتی همین جا بهت پول میدیم که برا خانواده‌ات طلا بخری و ببری.
رسیده بودند به طلافروشی‌های سر خیابان ویلا. دیروز حسن‌آقا بلافاصله بعد از پیشنهاد احمد نامه‌ای به او داده بود که از امور مالی مقدار قابل توجهی پول بگیرد. احمد کیف سامسونت پر از پول را بلند کرد. یکی از زانوهایش را تکیه‌گاه آن قرار داد و با احتیاط درش را باز کرد.
- به ما سپرده‌ان که به شما برسیم. چون که شما در این مدت از همه همکارانت بهتر کار کردی و خدمت بزرگی به ایران کردی، این هم هدیه کوچکیه از طرف ما به شما.
صابر ناباورانه نگاهی به پول‌های داخل کیف انداخت. این همه پول و رفتار عجیب و حرف‌های عجیب‌تر احمد و عبدالحسین او را به شک انداخت.
- من پول و طلا نمی خوام. سریع ببریدم آزمایشگاه، پس چرا نرسیدیم آزمایشگاه؟
-آقای محترم! ما تمامی مراحل رو رفتیم و همه تست‌ها رو زدیم، ولی کار مربوط به تو انجام نمی شه. یعنی الان کار گیر توست. باید به ما بگی که اشکال کار کجاست.
صابر به هول‌وولا افتاد.
- من حاضرم مثل همین بسیجی‌های شما بیام و اسلحه بگیرم و با عراق بجنگم. ولی باور کنین نمی‌تونم این و بگم. چون خانواده‌ام تو لیبی در خطر قرار می گیرن. اگه بفهمن من چیزی گفته‌ام، همه‌شون رو می کشن.
- کلاً خانواده شما چندنفره؟
- پانزده، شانزده نفر
- بیست نفر که بیشتر نیستید؟ از هفتاد نفر بیشترید؟ تو ایران هر بمبی که از طرف عراق میاد، هفتاد نفر کشته می شن. خب پانزده نفر هم از خانواده شما همراه این هفتاد نفر، فدای اسلام باشند. تکلیفت رو روشن کن. یا میگی یا می بریمت.
ما اومدیم که تو رو ببریم. اگه می‌خوای با زبون خوش بگو و گرنه با زبون دیگه‌ای با تو حرف می زنیم. الان هواپیما تو فرودگاه تهران آماده است. باید سوار هواپیما بشی و یک ساعت دیگه تو خرم‌آباد باشی. می‌بندیمت به درخت. گفتی که هیچ، نگفتی هرچی دیدی از چشم خودت دیدی!
صابر چند لحظه در شوک حرف احمد ماند. زبانش توی دهانش نمی‌چرخید. به دست و پا افتاده بود.
- پس شما چه جور مسلمانی هستین؟
از جیبش یک عکس از امام خمینی در آورد و شروع کرد به گفتن میزان علاقه‌اش به امام و علاقه‌اش به ایران که احمد پرید وسط حرفش: «وقت رو نکش. می دونیم که شما این طوری هستی. به مسلمان بودن ما هم ربطی نداره. باید به ما بگی. اصلاً راه دومی وجود نداره. صابر عکس امام را گذاشت توی جیب و قرآنش را بیرون آورد. چند بار از احمد و عبدالحسین قسم گرفت به کسی نگویند که او چیزی گفته است.
احمد بلافاصله بعد از شنیدن ایراد کار از جیبش یک مشت پول خرد در آورد و از تلفن سکه‌ای کنار خیابان به حسن‌آقا زنگ زد. حسن‌آقا به محض شنیدن اشکال دستگاه، با خوشحالی گفت: یارو رو ولش کنین.
- بابا ما با چه بدبختی این رو گیرش آوردیم.
- نه همونی هست که گفته.
احمد و عبدالحسین، صابر را برگرداندند درمانگاه. تقریباً یک ساعتی از رفتنشان گذشته بود. توی درمانگاه چیزی عوض نشده بود. رفقای صابر هنوز مشغول گفتن و خندیدن بودند. فوتبال هم هنوز در جریان بود. به جز پنج شش نفر کس دیگری در صف دکتر نمانده بود، مأموریت آنها تمام شده بود. باید برمی‌گشتند خرم‌آباد. بقیه کارها را دوستانشان انجام می‌دادند.
بالاخره همه تست‌ها با دو هفته تأخیر نتیجه مثبت دادند و شب پرتاب فرا رسید. از لحظه‌ای که اعلام عملیات شده بود، حال عجیبی در پادگان پیچیده بود. مقدار اضطراب و خوشحالی بین هرکدامشان زیاد و کم می‌شد، اما تمام نمی‌شد. هرکس به دیگری می‌رسید، به نشانه پیروزی دستش را بلند می‌کرد و حرفی می‌زد.
- بالاخره امشب از دست این موشک سیریش راحت می شیم!
- آره انگار کنگر خورده و لنگر انداخته بود. رفع زحمت نمی‌کرد.
- تقصیر خودش نبود که طفلک! سکوی پرتابش نااهل بود. حتی میگن دست بزن هم داشته! گردان هواشناسی از عصر در محل دیگری مستقر شده و دستگاه‌هایشان را راه انداخته بودند.»
کد خبر 643556

لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/322593/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

آفتاب گرم بهاری در مازندران

رستاخیز یکخوابه ها در تهران / اجاره آپارتمان 30 تا 50 متر

ماجرای قطع 40 اصله درخت در کجور نوشهر از زبان رئیس منابع طبیعی

موج کوتاه در دریای خزر

بازدید بیش از 3میلیون زائر از یادمان‌های شهدا

سخنان سردار رادان درباره اجرای طرح حجاب «نور»/ «چشم مردم وقتی به بی‌حیایی عادت کند، آرام آرام غیرت گرفته می شود»

اعلام آمادگی روس‌ها برای سرمایه گذاری در بندر امیرآباد

افتتاح مجموعه ورزشی پشته حسین آباد خرم آباد

وضعیت جاده‌ها، امروز 7 اردیبهشت 1403؛ ترافیک سنگین در محور چالوس

ماجرای قطع 40 درخت در نوشهر

پرهزینه و زیان‌ده؛ پول قرارداد پرداخت بازیکنان استقلال و پرسپولیس از جیب کارگران و بازنشستگان!

طرح مشاوران ترامپ برای مجازات کشور‌هایی که دلار را کنار می‌گذارند

تداوم پایداری جوی تا نیمه هفته آینده در مازندران

رشته های دانشگاهی را به سمت نیازهای جامعه سوق دهیم

ترافیک سنگین در محور چالوس/بارش باران در برخی محورهای 3 استان

طرح نیمه‌تمام زباله‌سوز ساری به کجا رسید؟

شکایت شرکت نقل‌وانتقالاتی از پورتو برای پول انتقال طارمی

علاقه مندی روس‌ها برای سرمایه گذاری در بندر امیرآباد

تصاویری از تجمع روحانیون در حمایت از طرح «نور» با لباس جنگی

ترافیک سنگین در محورهای کرج - چالوس

برگزاری جلسه بررسی نحوه تقسیم و توزیع آب در دشت هراز

تقدیر پلیس از بانوان آبادانی

ضرب و شتم شدید یک پرستار در بیمارستان چالوس/ پیگیری قضایی در حال انجام است

نشست استاندار مازندران با نخبگان و شرکت‌های دانش‌بنیان استان

روس‌ها متقاضی سرمایه گذاری در بندر امیرآباد

تصاویر قطع 40 اصله درخت در کجور آرشیوی است

نور فلسفه و حکمت، روشنی‌بخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان

ایمن سازی و تاب آوری خط تغذیه گاز 110 میلیمتر پلی اتیلن در چگنی

ماجرای قطع 40 اصله درخت در کجور چیست؟

ضرورت لایروبی مستمر حوضچه نیروگاه نکا

استقبال از قهرمان قایقرانی آسیا و مرد المپیکی در بابلسر

تعجب آلمانی‌ها از سرعت سقوط پول ملی ایران!

لزوم لایروبی مستمر حوضچه نیروگاه نکا

دعوت استاندار از سرمایه گذاران و خیران برای مشارکت در طرحهای توسعه استان

دعوت استاندار لرستان سرمایه گذاران و خیران برای مشارکت در طرحهای توسعه استان

برگزاری با کیفیت کنکور مورد توجه دولت سیزدهم است

استقبال بابلسری‌ها از مرد المپیکی قایقرانی

موسوی سومین طلایی مازندران در پیکار‌های انتخابی ووشو جام جهانی

ترافیک سنگین در محور چالوس/ این محورها مسدود هستند

ضرب‌الاجل استاندار لرستان برای قدیمی‌ترین پروژه خرم‌آباد

تقدیر آیت‌الله مکارم‌شیرازی از اقدامات فراجا در مسئله حجاب

عملیات «وعده صادق» ابهت پوشالی و شکستنی اسراییل رو اثبات کرد

دولت سیزدهم در مبارزه با فساد کارنامه خوبی ارائه دهد

اجرای اعمال محدودیت‌های ترافیکی در محورهای مواصلاتی مازندران

پایان نوبت نخست آزمون سراسری مازندران در صحت و امنیت

(تصاویر) تجمع روحانیون در حمایت از « طرح نور » با لباس جنگی

ببینید | پول بده لایک کن!

چالوس / ضرب و شتم پرستار در بیمارستان

از «گشت ارشاد» تا «طرح نور» فقط دو نوروز فاصله افتاد؛ برای زنان پرونده قضایی تشکیل می‌شود؟

تاکید امام جمعه قم بر همراهی همه دستگاها برای استمرار اجرای طرح نور