پیام مازند - نگاهی تحلیلی به حضور مدیرکل آموزش و پرورش مازندران در شهرستانها و مناطق استان
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش مازندران؛مدیریت آموزش و پرورش در استانی مانند مازندران، با گسترهی وسیع جغرافیایی، تنوع فرهنگی و جمعیتی و پراکندگی مدارس در شهرها، روستاها و مناطق کوهستانی و ساحلی، بیش از هر چیز نیازمند رویکردی همهجانبه و واقعبینانه است. جایگاه مدیرکل آموزش و پرورش در چنین شرایطی، تنها ادارهی یک نهاد اجرایی نیست؛ بلکه هدایت مجموعهای است که مستقیم با آینده نسل جوان و سرمایه انسانی استان پیوند دارد. در این مسیر، الگویی از مدیریت میتواند موفق باشد که میان سه عرصهی «حضور میدانی»، «کار ستادی در اداره کل» و «پیگیریهای کلان در سطح ملی» تعادل برقرار کند.
از فروردین 1404 تاکنون، برنامهی کاری فریدون کلبادینژاد، مدیرکل آموزش و پرورش مازندران، نشان میدهد که او کوشیده این تعادل را در عمل به واقعیت تبدیل کند. سفرهایی به شهرستانها و مناطق مختلف، نه در حد بازدیدهای نمایشی، بلکه برای شنیدن مستقیم دغدغههای فرهنگیان، بررسی وضعیت مدارس، پیگیری پروژههای عمرانی و مدرسهسازی و نیز ایجاد بستر تعامل با خیرین مدرسهساز بوده است.
در این مدت، او 25 سفر به غرب استان از محمودآباد تا رامسر، 8 سفر به شرق استان از میاندرود تا گلوگاه و 27 سفر به محدودهی مرکزی از ساری تا آمل انجام داده است. این آمار، در ظاهر اعداد و ارقام هستند، اما در واقع بیانگر فلسفهای مدیریتیاند: حضور در همهی نقاط استان و فراهم کردن فرصت برابر برای شنیده شدن صدای مدارس، از شهرهای بزرگ تا دورافتادهترین روستاها.
نتایج عملی این حضورها نیز قابل مشاهده است. در بسیاری از مناطق، پیگیری میدانی مدیرکل به تسریع روند اجرای پروژههای نیمهتمام مدرسهسازی انجامیده است. جلسات با خیرین، منجر به شکلگیری تعهدات تازه برای ساخت و تجهیز مدارس شده و دیدارهای مستقیم با فرهنگیان و دانشآموزان، بستری برای بازتاب مسائل واقعی به سطح ستاد فراهم آورده است؛ مسائلی که گاه در مسیرهای اداری رسمی امکان دیده شدن پیدا نمیکنند.
با این حال، مسئولیتهای یک مدیرکل دستگاه اجرایی، تنها در سفرهای میدانی خلاصه نمیشود. در اداره کل آموزش و پرورش، همزمان بر هماهنگی معاونتهای دورههای تحصیلی، نیروی انسانی، اداری و پشتیبانی و سایر مدیریتهای تابعه، آنان موظف شدهاند با رویکردی کارشناسانه و حضور بهموقع و مؤثر در شهرستانها و مناطق، پیوند میان میدان و ستاد را تقویت کنند. افزون بر این، حضور مدیرکل در جلسات دستگاههای دولتی ارشد استان و پیگیری مستمر در وزارت آموزش و پرورش، نشان میدهد که مدیریت استانی بدون اتصال به سطوح ملی و سیاستگذاری کلان امکانپذیر نیست.
این ترکیب چندلایه از حضور، در عمل پیامدهایی روشن به همراه دارد: افزایش سرعت در تصمیمگیریهای محلی، کاهش فاصله میان ستاد و صف، شفافیت بیشتر در روند اجرای پروژههای عمرانی، و ایجاد حس اطمینان در میان فرهنگیان که مدیرکل نه از پشت میز، بلکه با حضور در صف مدرسه و شنیدن مستقیم، مسائل آنان را دنبال میکند. مهمتر از همه، این شیوه مدیریت میتواند زمینهی تحقق عدالت آموزشی را فراهم کند؛ به این معنا که دانشآموز یک مدرسه کوچک در روستای کوهستانی همان اندازه مورد توجه قرار گیرد که دانشآموزان در مدارس پرجمعیت شهرهای بزرگ.
چنین رویکردی که استمرار دارد، میتواند برای مدیریت آموزشی در سطح ملی نیز شاخص شود: الگویی که در آن عدالت، توسعه متوازن و کیفیتبخشی همهجانبه، نه صرفاً شعار، بلکه نتیجهی ملموس حضور، پیگیری و برنامهریزی دقیق است.