پیام مازند - جهان صنعت :در مورد اینکه آیا مکانیسم ماشه به زیان ایران عمل خواهد کرد یا آنکه در لحظات آخر توافق میان تهران و اروپاییها حاصل خواهد شد و این مکانیسم متوقف میشود، اختلافنظر اندکی میان صاحبنظران و تحلیلگران وجود دارد. برخی تحلیلگران معتقدند که بالاخره در روزهای پایانی یک توافق- هرچند موقت- میان دو طرف برجام شکل میگیرد و از بروز فاجعه و تصادم منافع میان ایران و اروپا جلوگیری خواهد شد. درصد بیشتری از ناظران اما میگویند تحلیلهایی که از حصول توافق، قطعی یا موقت حکایت میکنند در واقع آرزو یا امیدواری گویندگان آن را به تصویر میکشد و مبنای واقعی ندارد چراکه حتی قرائن موجود از نزدیک شدن به توافق و همگرایی حکایت نمیکند تا چه برسد به حصول یا عقد قرارداد و توافق.
این تحلیلگران که معتقدند هیچگونه توافق یا قراردادی میان ایران و تروئیکای اروپا شکل نمیگیرد و مکانیسم ماشه به اجرا درخواهد آمد، میگویند حتی مقامات و تصمیمگیران و تصمیمسازان ایرانی به خوبی به احتمال بازگشت تحریمها و عدم حصول توافق واقف هستند و از هماکنون برای آن تمهید اندیشیدهاند. این تمهیدها البته فقط اقتصادی یا دیپلماتیک و سیاسی نیست چراکه ابعاد دیگری از جمله نظامی و امنیتی را
دربر میگیرد. چنین به نظر میرسد که ایران تصمیم گرفته از پایگاه متحدان خویش در یمن برای تحت فشار قرار دادن رژیم صهیونیستی استفاده کند و برخی مواضع این رژیم را از نقاط جنوبی شبهجزیره عربستان، در یمن، مورد هدف قرار دهد. در این صورت اگرچه نقاط گوناگون رژیم صهیونیستی مورد هدف قرار میگیرد و آسیبهایی به آن وارد میشود اما تهران و جمهوری اسلامی ایران در این نزاع داخل نمیشود و به طور عملی و حقوقی، مسوولیتی را متوجه کشورمان نمیکند.
ممکن است از همین نقطه و به وسیله دریانوردان یمنی امکان ارسال ملزومات برای حفظ بقای حماس و مبارزان فلسطینی و توسط ایران فراهم باشد. در این صورت برخلاف خواسته و تلاش رژیم صهیونیستی، جنبشهای نظامی فلسطینی و در راس حماس میتواند همچنان به بقای خود ادامه دهد و اسرائیلیها را آزار دهد. البته مقامات تلآویو این نکته مهم را متوجه شده و اگرچه ضربه زدن به حماس، حزبالله لبنان وانصارالله یمن را به طور روزانه و مداوم اجرا میکنند با صدای بلند این استراتژی را بیان و از توسل به آن دفاع میکنند اما حالا و در نشستهای رسمی، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی- یسرائیل کاتس- حملات مستقیم خود را متوجه ایران و تهدیدهایی در مورد براندازی و جایگزینی نظام جمهوری اسلامی مطرح کرده است. در حالی که تا پیش از این وزیران رژیم صهیونیستی از حمله مستقیم به ایران پرهیز میکردند.
تهران به خوبی میداند که برای تلآویو هیچ هدفی به جز براندازی نظام جمهوری اسلامی در ایران مطرح نیست و در اینباره دستکم در موقعیت فعلی، تلآویو، واشنگتن و پایتختهای اروپایی را نیز با خود همراه کرده است.
اینکه اکنون برخی رسانههای معتبر آمریکایی تصریح میکنند که برلین، لندن و پاریس پیش از ارسال نامه فعالسازی مکانیسم ماشه با واشنگتن و تلآویو رایزنی کرده و حتی برخی رسانههای دیگر تاکید کردهاند که متن این نامه با هماهنگی تلآویو و واشنگتن نوشته و تهیه شده است، همکاری نزدیک و همدستی میان اعضای اروپایی باقیمانده در برجام با طرفهای متخاصم ایران را نشان میدهد. این امر دقیقا به معنای آن است که تهران به شدت به اقدامات طرفهای اروپایی مظنون و بدگمان است و چنین میپندارد که بعد از به نتیجه نرسیدن حمله نظامی و برجای ماندن حکومت پس از حمله نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی، حالا اروپاییها به میدان آمدهاند تا با اجرای مکانیسم ماشه و اعمال سختگیریهای بیش از پیش علیه تهران، زمینه سقوط جمهوری اسلامی در ایران را در صورت حمله احتمالی و مجدد این رژیم فراهم آورند و براندازی نظام فعلی ایران را تسهیل کنند.
البته در تهران بیشترین سهم از مسوولیت وقوع تحولات فعلی و جاری به نقشآفرینی شخص ترامپ و همدستی او با نتانیاهو نسبت داده میشود. در واقع بسیاری از مقامات سیاسی و نظامی ایران معتقدند که اگر دونالد ترامپ در ایالات متحده به قدرت نمیرسید، هیچیک از تحولات فعلی رخ نمیداد و اکنون اگر دوره ریاستجمهوری ترامپ چه به طور طبیعی و چه بهطور غیرطبیعی پایان پذیرد، احتمالا چیزهای زیادی تغییر میکند که در نتیجه آن بسیاری از فشارها علیه ایران و متحدانش برداشته میشود. از این بابت، استراتژیستها و راهبردنویسان جمهوری اسلامی در ایران معتقدند که حتی اگر مکانیسم ماشه فعال شود و دوباره تحریمها بازگردد، کافی است کشورمان با توسل به همکاری با همسایگان، چین، روسیه و اوراسیا که حیاطخلوت روسیه محسوب میشود، دوره ریاستجمهوری ترامپ را سپری کند تا بعد از آن به آرامش و پیروزی دست یابد.
این تحلیل البته روی کاغذ درست است و شاید با یک تحمل سه ساله، ایران بتواند نفس راحتی بکشد اما مشکل آن است که دو ابهام بزرگ به ثمر رسیدن این راهبرد را به مخاطره خواهد انداخت؛ اول آنکه آیا تلآویو هم مانند واشنگتن گذشت زمان و خرید زمان از سوی ایران را نظاره میکند و هیچ اقدامی انجام نمیدهد؟ دیگر آنکه آیا چین و روسیه امتیازها و همکاریهایی که ایران نیاز حیاتی به آنها دارد را در اختیار تهران قرار خواهند داد؟
نادر کریمیجونی